چه جالب

چه جالب


نظم نوين جهاني

در سال های اخیر روز به روز شاهد شدت یافتن تولید آثاری با مضمون فراماسونری و جوامع مخفی بوده ایم. و حتی در برخی از این آثار با قرار دادن این جوامع در هسته داستان، بگونه ای به آن پرداخته اند که گویی تولید کنندگان این آثار ضد نظم نوین جهانی و در حال افشا سازی آن ها هستند. دو اثر شاخصی که انگیزه من برای تحقیق در این زمینه شد دو بازی “کیش اساسین” 1 و “معبر”2 بود، اما ...

، اما این دو تنها نمونه ای از این آثار هستند و رسانه های غربی و حتی برخی افراد به ظاهر ضد نظم نوین، که در غرب رهبری جنبش های مردمی را به دست گرفته اند، طبق یک نقشه و طرح در حال فعالیت هستند.

این مقاله در دو بخش تنظیم شده است، در بخش اول به بررسی خط فکری این آثار پرداخته می شود، که اگر با دقت مطالعه شود، هدف پنهان این آثار برای شما آشکار خواهد شد. اما در بخش دوم برای ذکر نمونه، ۲ بازی “کیش اساسین” 3 و “معبر”4 طبق این یافته بررسی می شود.

نظم نوین جهانی چیست؟

حتما همه شما با نظم نوین جهانی آشنا هستید، گروهی از صاحبان قدرت اقتصادی، نظامی، سیاسی و رسانه ای سالهاست تحت پوشش جوامع مخفی مانند فراماسونری، ایلومناتی و … برای ایجاد یک نظام جدید و جهان تک حکومتی برنامه ریزی و تلاش کرده و می کنند. اما آرزوی برپایی نظم نوین جهانی قدمتی بسیار بیشتر از تشکیل این جوامع مخفی دارد. برای این که متوجه سخن بنده شوید به این بخش از سخنرانی جورج بوش در سخنرانی افتتحایه ریاست جمهوری اش در سال ۲۰۰۵ توجه کنید:

«هنگامی که بنیانگذارن کشور ما، نظم نوین اعصار را اعلان کردند، بر اساس یک آرزوی باستانی عمل کردند که بایستی محقق شود.»

این آرزو که هزاران سال است نزد نهان پیشه گان حفظ شده، برپایی مجدد امپراطوری آتلانتیس، حکومت فیلسوفان برگزیده است که از آن با عنوان “کار بزرگ” یاد می کنند.

«دموکراسی جهانی، آرزوی سری فلاسفه بزرگ باستان بوده است. آن ها هزاران سال پیش از کلومبوس از وجود نیمکره غربی ما آگاه بوده اند و آن را به عنوان مکان امپراطوری فیلسوفان انتخاب کردند. … طرح هوشمندانه مردم باستان تا به امروز باقی مانده است و اجرای آن ادامه خواهد داشت تا “کار بزرگ” محقق شود.»

منلی پی هال5 – “تقدیر سری آمریکا”

منلی پی هال فیلسوف-ماسون درجه ۳۳ و بگفته آن ها بزرگترین فیلسوف ماسونری، در جایی دیگر می گوید:

«آتلانتیس جدید ترسیم حکومتی ایده آل در زمین است و روزی را پیشگویی می کند که از میان بشر سازمانی گسترده از فیلسوفان برگزیده برخواهد خواست. انجمنی متشکل از افراد روشنی یافته که هم پیمان شده اند تا بدنبال کشف  قوانین زندگی و اسرار گیتی بگردند. … عصر حدود و مرزها به پایان رسیده است و ما در حال نزدیک شدن به عصری باشکوه هستیم که در آن دیگر ملیت ها وجود نخواهد داشت، مرزهای نژادی و طبقاتی حذف می شوند و تمام زمین تحت فرمان یک نظام، یک حکومت و یک مجموعه اجرایی قرار می گیرد.»

در مورد این ” عصر جدید” در قسمت دوم از بخش اول توضیح خواهم داد اما قبل از آن باید مفهوم آتلانتیس را که برای نهان پیشگان و مکاتب اسرار آمیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است، شناسایی کنیم.

آتلانتیس: اتوپیای نهان پیشگان

قدیمیترین نوشته موجود درباره آتلانتیس متعلق به افلاطون6 فیلسوف یونان باستان است. در ۲۵۰۰ سال پیش افلاطون رساله ای با نام کریتیاس7 نوشت و در آن داستان سفر شاعر و قانون گذار یونان باستان “سالون”8 را بازگو می کند. سالون برای کسب دانش و معرفت به مصر سفر می کند و در آنجا با یک روحانی مصری ملاقات می کند که برای او امپراطوری باشکوه آتلانتیس را توصیف می کند.

 

منلی پی هال در این رابطه می نویسد:

«در توصیف افلاطون از آتلانتیس، اتحادیه ای از ۱۰ فرمانروای کریم بر ملل پایین تر حکمرانی می کردند و با هم عهد بسته بودند تا از قانون الهی امپراطوری پاینده خود پیروی کنند. آن (آتلانتیس) دموکراسی فیلسوفان بود که در آن هر کسی حق داشت از طریق خود شکوفایی به مقام حکیمی برسد. از داستان اینطور برداشت می شود که آن ۱۰ فرمانروای کریم، فیلسوف بوده اند.»

منلی پی هال –  تقدیر سری آمریکا9

 

بر اساس داستان ها ساکنین آتلانتیس دارای تمدن بسیار پیشرفته بودند، در فراوانی نعمت و شادمانی زندگی می کردند، هر کاری را به سرعت انجام می دادند، در یک لحظه از جایی به جایی دیگر سفر می کردند، دارای دانش و حکمت بودند و با سفر به نقاط مختلف جهان آن را به انسان ها منتقل می کردند و در هرجا وارد می شدند تمدن ایجاد می کردند و بناها و معابد بزرگ می ساختند. اما بعد از یک دوره طلایی دست به فساد زدند و به همین خاطر بوسیله یک طوفان بزرگ در آب غرق و نابود شدند.

ایگناتیوس دانللی10 در کتابش با نام “آتلانتیس، جهان پیش از طوفان”11 می نویسد:

«داستان طوفان نوح به روشنی اشاره به ویرانی آتلانتیس است و با بسیاری از خصوصیات آتلانتیسِ توصیف شده توسط افلاطون مطابقت دارد. مردمی که در آنجا از بین رفته اند در سرور، شادمانی و به نوعی در معصومیت زندگی می کردند. آن ها بسیار قدرتمند شدند، اما دست به تباه کاری زدند و بوسیله آب نابود شدند.»

حتما متوجه شباهت این داستان با داستان حضرت آدم و حوا در باغ عدن شده اید، کمی جلوتر خواهید دید که نهان پیشگان با همین دید به آتلانتیس نگاه می کنند. آتلانتیس و برپایی مجدد آن از زمان باستان مورد توجه نهان پیشگان بوده و داستان ها و اساطیر زیادی بر اساس آن ساخته اند.

ایگناتیوس دانللی با بررسی افسانه آتلانتیس و فرهنگ های باستانی نتیجه می گیرد که المپیوس12 ، هسپرادیس13 ، اسگارد14 ، الیشان15 باغ عدن و سرزمین های بهشت گونه دیگر، همان آتلانتیس در فرهنگ های یونان، فنیقیه، اسکاندیناوی و … است و ۱۲ خدای یونان و روم باستان،  زئوس16 (ژوپیتر17)، هرا18 (جونو19)، پوزئیدون20 (نبتون21)، دمتر22 (سیریس23)، آپولو24 ، آرتمیس25 (دایانا26)، هفائستوس27 (والکان28)، پالاس آتنا29 (مینروا30)، آرس31 (مارس32)، آفرودیته33 (ونوس34)، هرمس35 (مرکوری36) و هستیا37 (وستا38)، شخصیت های ساخته شده بر اساس پادشاهان، ملکه ها یا قهرمانان آتلانتیس بوده اند.

چنانچه هر یک از مکتاب اسرار آمیز را بررسی کنیم، ریشه تمام آن ها را در آتلانتیس می یابیم. به عنوان نمونه، دکترین اصلی این مکاتب هرمتیک39 است و بر اساس عقاید آن ها خنون40 اولین پادشاه آتلانتیس، اولین تعلیم دهنده مکاتب اسرار آمیز است که در یونان باستان هرمس، در روم باستان مرکوری و در مصر باستان سِس است41 نامیده می شود. البته خنون یا ادریس (ع) پدربزرگ حضرت نوح (ع) اینگونه نبوده است، اما نهان پیشگان شخصیت او را تحریف کرده و به صورت دلخواه خود درآوردند.

برای اینکه دریابیم منظور از مکاتب اسرار آمیز، حکمت و عرفان مورد نظر آن ها چیست، بهتر است تعریفی از آن داشته باشیم:

آلبرت مکی42 ، ماسون درجه ۳۳ در دایره المعارف فراماسونری43 خود اینگونه توضیح می دهد:

«هر یک از خدایان مشرکان (علاوه بر نوع عمومی و آشکار) یک آیین پرستش مخصوص به خود داشتند که هیچکس از آن اطلاع نداشت مگر کسانی که از آیین های آزمایشی که آن را “آیین ورودی”44 می نامیدند عبور کرده باشد، آن آیین سری پرستش، مکتب اسرار آمیز نامیده شد.»

همچنین منلی پی هال در کتاب “معارف باستانی از پیروان خود چه می خواهد” می نویسد:

«در گذشته های دور خدایان با انسان ها همراه شدند و از میان آن ها عاقل ترین و راست ترین را برگزیدند و کلید معارف خود که دانش خیر و شر بود را در دستان این فرزندان هدف و روشنی یافته باقی گذاشتند. این روشنی یافتگان بنیانگذار چیزی شدند که ما آن را با عنوان مکاتب اسرار آمیز می شناسیم.»

البته می دانید که منظور منلی پی هال از خدایان، شیطان است و اشاره او به داستان حضرت آدم و حوا در باغ عدن و فریب آن ها توسط شیطان است. طبق اعتقاد آن ها شیطان با دادن سیب، به آن دو دانش و حکمت عطا کرده و آن ها را از بند جهل رهایی بخشیده است.

۲ داستان دیگر مشابه آتلانتیس نیز قابل ذکر است که بسیار بر نهان پیشگان تاثیر گذار بوده است.

وریل-یا45

داستان تمدن وریل-‌یا و ابزار قدرتمند آن ها نیز بر جوامع نهان پیشه بسیار تاثیر گذار بوده است. بولور لیتون46 در سال ۱۸۷۱ کتابی با نام “نژاد آینده”47 (که بعدا با عنوان “وریل- نیروی نژاد آینده”48 به چاپ رسید) نوشت و در آن داستان جهانگردی ثروتمند را بازگو می کند که در حین سفرش تصادفا به تمدنی از موجودات فرشته گون در زیر زمین برمی خورد. این موجودات خود را وریل-یا می نامیدند و از بازماندگان نژاد تمدن پیش از طوفان بودند که در شبکه ای از تونل های زیر زمینی سکونت می کردند. تمدن اتوپیایی آن ها از تمام تمدن های روي زمین بسیار پیشرفته تر بود و آن ها دارای توانای روحی بالا و تله پاتی بودند. وریل-یا از تکنولوژی خاصی برای حفاظت از خود استفاده می کردند که در همه چیز نفوذ می کرد و آن را “وریل”49 می نامیدند. منبعی از انرژی که صاحب آن با انجام تمرینات تمرکزی و کنترل اراده به سطحی می رسیدکه قدرت آن را در اختیار خود می گرفت و با آن قدرت می توانست هر چیز یا موجودی را شفا دهد یا تغییر دهد و یا نابود کند. مثلا چند بچه از وریل-یا توانستند با عصای قدرت یافته توسط نیروی وریل ۲۲ میلیون انسان وحشی را نابود کنند، وریل-یا روبوت هایی را به خدمت خود گرفته بودند و می توانستند با بال هایی که از وریل نیرو گرفته بود پرواز کنند. قهرمان داستان بر اساس شواهد زبان شناسی پی می برد که وریل-یا از بازماندگان نژاد آریا هستند. ساکنین وریل-یا با مشکل کمبود فضا مواجه شده بودند و تصمیم داشتند به سطح زمین بیایند و در صورت لزوم انسان  ها را نیز نابود کنند.

البته نیروی وریل از زمان باستان میان نهان پیشگان از جمله ماسون ها با اسامی گوناگون شناخته می شده است و لیتون که خود یک رز-صلیبی بود تنها آن را با توجه به شرایط زمانی بازگویی کرد.

« در طبیعت نیرویی بسیار قوی وجود دارد که اگر کسی آن را بدست بیاورد و بداند چگونه باید از آن استفاده کرد می تواند انقلابی برپا کند و چهره زمین را دگرگون کند.»

آلبرت پایک50 ، ماسون درجه
۳۳

اما همه به دید یک داستان تخیلی به این رمان نگاه نمی کردند و آن را حقیقت می پنداشتند. “جامعه مخفی وریل”51 یا لژ لومینوس52 بر اساس همین رمان در آلمان (پیش از به قدرت رسیدن نازی ها) تشکیل شد که یکی از اعضای این لژ آدولف هیتلر بود. هدف این انجمن جتسجوی ریشه نژاد آریا و انجام تمرینات تمرکزی برای دستیابی به نیروی وریل بود. حتی هیتلر هیتی را برای این کار به تبت فرستادند. بعدها برخی ادعا کردند که هیتلر توانسته بود به نیروی وریل دست پیدا کند و قدرت تلقین غیر عادی ای پیدا کرده بود و یا این که آن ها توانسته بودند با نیروی وریل یک بشقاب پرنده بسازند.

 

یکی دیگر از کسانی که مجذوب رمان لیتون شد، موسس جامعه تئو صوفی53 ، هلنا بلاواتسکی54 بود و با تاثیر از آن، کتابی با عنوان “تعالیم سری”55 نوشت که در آن با معرفی ۷ نژاد اصلی بیان کرد: نژادی که هزاران سال پیش، طی قرن ها تکامل،  بسیار پیشرفته و به نژاد برتر تبدیل شد و تمدن آتلانتیس را برپا کرد،  نژاد آریا بوده است. و ما نیز می توانیم مانند آن ها تکامل پیدا کنیم و به انسان های خداگونه (یا خود خدا) تبدیل شویم.

این تفکر بلاواتسکی مورد پذیرش نازی ها قرار گرفت و یکی از اصول فکری آن ها در راه اندازی جنگ دوم جهانی شد. همچنین فرضیه “زمین میان تهی”56 و آگارتا57 نیز بر اساس این داستان مطرح شده است.

 

زکریا سچین58 و آنوناکی59

 

در سال ۱۹۷۶ زکریا سچین یک یهودی روسی با ادعای توانایی ترجمه الواح سومری کتابی با نام “سیاره ۱۲ ام”60 نوشت. او در این کتاب بیان می کند که میلیون ها سال پیش، نژادی بسیار پیشرفته به نام آنوناکی از سیاره نیبیرو بدنبال منابع طبیعی به زمین آمدند و برای سهولت در انجام کارها با دستکاری ژنتیکی در گونه انسان های اولیه، گونه انسان های هوشمند امروزی را به وجود آوردند. آن ها با وسایل نقلیه هوایی به نقاط مختلف جهان رفته و تمدن ها و بناهای بسیار پیشرفته ای ساختند، اما با پیش آمد حوادثی ویرانگر به نیبیرو بازگشتند. و شاید در آینده برای برپایی مجدد حکومتشان به زمین باز گردند.

 

البته با بررسی هایی که روی نظریات و شواهد سچین انجام شد معلوم شد او این نظریات را با ترجمه الواح سومری بدست نیاورده بلکه آن ها را جعل کرده است. با این وجود داستان زکریا سچین هنوز مورد استناد  و تبلیغ بسیاری از طرفداران جنبش عصر جدید قرار می گیرد.

حال که با افسانه های آتلانتیس و تاثیر آن بر جوامع نهان پیشه از زمان باستان تا کنون آشنا شدید، به ارتباط آتلانتیس و نظم نوین جهانی باز می گردیم.

فرانسیس بیکن و نظم نوین جهانی

سال ها پس از آتلانتیسِ افلاطون، فرانسیس بیکنِ رز-صلیبی، کتاب آتلانتیس جدید (که یک سال پس از مرگش منتشر شد) را نوشت. بیکن معتقد بود قاره آمریکا مکان واقعی آتلانتیس بوده است و انسان باید برای رهایی از رنج رانده شدن از باغ عدن از طریق کسب دانش، خود بهشت را روی زمین بسازد، کاری که او آن را “کار شش روزه” می نامید. نگاه او به دانش، رسیدن به حقیقت نبود و عقیده داشت: “دانش، قدرت است”. او همچنین خود را “منادی عصر جدید”61 می نامید.

«آتلانتیس کبیر (که شما آن را آمریکا می خوانید) که شما تنها خاطره  ای از آن دارید و یا اصلا هیچ نمی دانید، اما ما دانش بسیاری از آن داریم.»

فرانسیس بیکن – آتلانتیس جدید

بیکن تشکیل آمریکا را بهترین موقعیت برای تحقق آرزویش شناخت و از همان آغاز تشکیل، آن را رهبری کرد.

«طرح انگلیس ها [اعزام هئیت از کشور های مختلف برای بهره برداری] تحت هدایت فرانسیس بیکن انجام شد و نبوغ او بود که باعث هدفمند شدن اقدامات شد. بیکن دریافت که این سرزمین محیط مناسبی برای تحقق آرزوی بزرگش، تشکیل امپراطوری فیلسوفان است.»

حتما می دانید که از کارهای اصلی نهان پیشگان ارتباط با موجودات ماورایی است و در این مورد الهام بخش بیکن در کارهایش پالاس آتنا و آپولو، دو خدای یونان باستان بوده است.

با توجه به زمینه سازی فکری فرانسیس بیکن برای تشکیل آمریکا و همچنین طراحی و رهبری اقدامات جهت اجرای آن، می توان او را بنیانگذار اصلی و حقیقی آمریکا دانست.

 

یکی از اصول فکری تئوصوفی و جنبش عصر جدید نظریه تکامل است. در حقیقت نخستین کسی که نظری تکامل را مطرح کرد چارلز داروین نبود و طبق انجیل مسیحیان، نخستین نفر شیطان بود که در باغ عدن به آدم و حوا گفت: «اگر از آن سیب بخوری، خدا خواهی شد». ایده تکامل از زمان های باستان جزء تعالیم اصلی نهان پیشگان بوده است. در واقع تئوری داروین تنها تلاشی برای پوشاندن لباس علمی به آن ایده بود و البته موفق شد آن را در دنیا فراگیر کند.

همانطور که در مقاله پیشین اشاره شد، امروزه افکار و برنامه ریزی رهبران تئوصوفی نقشه ی راه نظم نوین جهانی است و چیزی که هم اکنون به صورت گسترده و از طرق مختلف، حتی در پوشش مبارزه با نظم نوین جهانی ترویج می شود، عقاید “تئوصوفی”1 و “جنبش عصر جدید”2 است.

به طور خلاصه عقاید تئوصوفی و جنبش عصر جدید به قرار زیر است:

ستاره شناسی، طالع بینی و اعتقاد به دوری بودن تاریخ در ارتباط با صورت های فلکی زودیاک، ارتباط با موجودات ماروائی (ارواح و اجنه) برای کسب دانش (مکاتب اسرارآمیز)، اعتقاد به توانایی انسان در رسیدن به مقام خدایی، نهان پیشگی، اعتقاد به برپایی جهان تک حکومتی در آستانه عصر برج دلو

تئوصوفی، جنبش عصر جدید و فراماسونری سازمان هایی در هم تنیده هستند و عقایدی که در زیر توضیح داده خواهد شد از تعالیم اصلی هر سه این گروه هاست. به طور مثال بسیاری از ماسون ها مانند فیلسوف-ماسون درجه ۳۳، منلی پی هال عضو جامعه تئوصوفی بوده و هستند و حتی در دوره ای ریاست جامعه تئوصوفی در دست “آنی بیسانت”3 مارکسیست، ماسون و موسس جامعه بین المللی “کمک ماسونری”4 بوده است. آنی بیسانت همچنین با برپایی لژ های ماسونری در سرار جهان به جامعه تئوصوفی خدمات بزرگی انجام داده است.

هلنا پترونا بلاواتسکی5 و جامعه تئوصوفی6

بدرستی می توان بنیانگذار جنبش عصر جدید را موسس جامعه تئوصوفی، هلنا پرونا بلاواتسکی دانست. بلاواتسکی متولد ۱۸۳۱ از همان آغازین دوران زندگی اش بسیار به موضوعات ماورائی و اسرار آمیز علاقه داشت، لذا در ۱۷ سالگی سفر ۱۰ ساله ای را به نقاط مختلف جهان (آمریکا جنوبی، مصر، کانادا، فرانسه، یونان، مکزیک، تبت، هند، آلمان و انگلیس) جهت مطالعه سنت های مذهبی آن ها آغاز کرد و با راهنمایی موجودات ماورائی که او در این سفر با آن ها ارتباط برقرار کرده بود، با کوله باری از تعالیم اسرارآمیز به نیویورک رفت تا درسال ۱۸۷۵ سازمانی با نام جامعه تئوصوفی تاسیس کند.

افکار و نظریات او که از طریق کتاب ها و مجله اش با نام “مجله لوسیفر” انتشار یافت، اصول و عقاید جنبش عصر جدید را شکل داد. با گذشت زمان، روز به روز بر شدت محبوبیت جامعه او افزوده شد و چهره های شاخص از سراسر جهان به آن پیوستند که در بین آن ها اسامی کسانی چون: توماس ادیسون، الویس پریسلی، ماهاتما گاندی، آرتور کانن دویل و جیمز جویس دیده می شود.

عقاید بلاواتسکی و به طبع آن جنبش عصر جدید

چنانچه در حین مطالعه، این عقاید به نظر شما آشنا آمد تعجب نکنید زیرا امروزه این عقاید به صورت گسترده از طریق رسانه ها و سیستم های آموزشی جهان در حال تعلیم است.

اعتقاد به زودیاک، دوری بودن تاریخ و ظهور معلم جهانی در هر برج از زودیاک

بلاواتسکی معتقد بود تاریخ پایان ندارد بلکه به صورت دوری است و هر دور در ارتباط با یکی از صورت های فلکی (برج) زودیاک7 است و معلم جهانی مختص به خود را دارد.

« تئوصوفیست ها در هر رتبه ای که برخی از آن ها معنای پنهان آواتار ها8، ماشیح ها، سوشیانس ها و عیسی های مورد انتظار جهانیان را دریافته اند می دانند که پایان جهان وجود ندارد، بلکه این اعصار هستند که تکمیل می شوند، یعنی پایان یک دور که هم اکنون به سرعت نزدیک می شود. مانند دوره ی مسیحا کسی که با برج حوت مرتبط بود این یک دوره است، تاریخ است و خیلی طولانی نیست اما بسیار نهانی است، ۲۱۵۵ سال خورشیدی طول می کشد در ۲۴۱۰ و ۲۵۵ سال پیش از میلاد مسیح نیز رخ داد، همان زمانی که نقطه اعتدالین وارد نشان [زودیاک] قوچ شد و سپس به حوت وارد شد. و در آینده ای نزدیک وارد نشان دلو می شود، آن هنگام خصوصیات روحی بشریت شروع به تغییر بزرگی می کند و ما باید کارهای روحی زیادی انجام دهیم.


هلنا بلاواتسکی
لوسیفر: نشریه تئوصوفی9

به اعتقاد بلاواتسکی حضرت مسیح (ع) تنها نماینده ی عصر برج حوت10 و تعلیم یافته مکاتب اسرار آمیز از طریق استادان و معلمان بوده است و با ورود به عصر “برج دلو”11 اتوپیای نظام واحد جهانی به همراه “معلم جهانی”12 مختص آن عصر ظهور خواهد کرد. بلاواتسکی همچنین در کتاب “آیزیس فاش شد”13 شرح می دهد که داستان حضرت عیسی (ع) در سنت های باستانی مختلف جهان وجود داشته است و همه آن ها نماد “خدای خورشید”14 بوده اند.

بلاواتسکی در کتاب “کلید تئوصوفی”15 اهداف اصلی جامعه خود را چنین بیان می کند:

1)تشکیل انجمن برادری جهانی بدون تفاوت در نژاد، رنگ و کیش

2)ترویج مطالعه ادیان مختلف جهان

3)تحقیق در مورد اسرار نهان طبیعت

4)جا به جا کردن شیطان با خداوند، خوب دانستن شیطان و شر دانستن خدا

«این درست است اگر ما شیطان، مار کتاب پیدایش16 را به عنوان خالق اصلی، ولی نعمت و پدر معنویت انسان در نظر بگیریم. زیرا او “پناهگاه نور”، لوسیفر تابان و روشنی بخش است. کسی که چشمان آدم و به قول معروف مخلوق یهو17 را باز کرد. و او اولین کسی بود که نجوا کرد: “هنگامی که از آن سیب بخوری، مانند خدا خواهی شد و خیر و شر را تشخیص خواهی داد”. این عمل او را تنها می توان نوری از جانب یک منجی دانست. و با این کار او با یهو، روح متقلب، دشمنی ورزید. اما او در حقیقت نهان همچنان محبوب ترین پیامبر(فرشته) باقی مانده است.»

هلنا بلاواتسکی
نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: بهمن صادقی فروز ׀ تاریخ: پنج شنبه 4 خرداد 1386برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , bahmansadeghi.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com